loading...
& رامـ ـشـ ــیـ ـر بــ ـی درد ســـ ـــر &
بهنام بازدید : 306 دوشنبه 19 اردیبهشت 1390 نظرات (1)

 نصرالله غبیشاوی           

خوشا به حالت معلّم  ... که دانش آموزان مشتاق توأند و هر روز برای دیدنت لحظه شماری می کنند!!

خوشا به حالت معلّم  ... که همه از تو خوب کار کردن می خواهند نه خوب نمره دادن!!

خوشا به حالت معلّم... که هیچ مسئولی تو را برای اعطا نمره کیلویی! تحت فشار روانی قرار نمی دهد!!

خوشا به حالت معلّم  ... که فقط خوبی هایت دیده می شود و برخلاف شغل های دیگر لغزشت را در بوق و کرنا نمی کنند!!

خوشا به حالت معلّم  ... که شغلت سراسر آرامش و بی استرس است و هرگز به بی پیری زود رس دچار نمی شوی!!

خوشا به حالت معلّم  ... که بانک ها برای ضامن شدنت دست و پا می شکنند!!

خوشا به حالت معلّم ... که همه در تکریم مقام تو از یکدیگر سبقت می گیرند!!

خوشا به حالت معلّم  ...  که برای استفاده از اطلاعات علمـــــی ات ، اجازه مرخصــــی هم به تـــو نمی دهند!!

خوشا به حالت معلّم ... که کسب مدرک تحصیلی بالاتر، حقوقت را به شکل باورنکردنی افزایش می دهد!!

خوشا به حالت معلّم  ... که وقتی بازنشسته می شوی همه افسوس می خورند و ناراحت می شوند!!

 

به نقل از:استاد ارجمند نصرا...غبیشاوی

 

بهنام بازدید : 420 دوشنبه 12 اردیبهشت 1390 نظرات (0)

 

   رامشير يکي از شهرهاي استان خوزستان ايران است. اين شهر مرکز شهرستان رامشير است. رامشير جمعيتي حدود 80 هزار نفر دارد. از شمال با اهواز و از جنوب با اميديه مجاورت دارد و در 35 کيلومتري ماهشهر است. رامشير در تاريخ 13/10/84 به شهرستان تبديل شد. کار بيشتر مردم آن کشاورزي است و رودخانه‌اي به نام جراحي از کنار شهر مي‌گذرد. محصولات کشاورزي شهرستان رامشير عبارت‌اند از جو، گندم، صيفي‌جات و اماکن ديدني آن امامزاده سيد هاشم -موضيف مير عبداله-باغ مستوفي-سد انحرافي رامشير-پارک ساحلي امامزاده سيد علوان هستند.

نام مستعار رامشير خلف آباد است که اين شهر توسط مولا خلف مشعشعي احداث گرديد.

جمعیت شهر رامشیر۲۸۰۰۰ نفر است
بهنام بازدید : 580 دوشنبه 12 اردیبهشت 1390 نظرات (2)
 
رامشير يکي از شهرهاي استان خوزستان ايران است. اين شهر مرکز شهرستان رامشير است. رامشير جمعيتي حدود 80 هزار نفر دارد. از شمال با اهواز و از جنوب با اميديه مجاورت دارد و در 35 کيلومتري ماهشهر است. رامشير در تاريخ 13/10/84 به شهرستان تبديل شد. کار بيشتر مردم آن کشاورزي است و رودخانه‌اي به نام جراحي از کنار شهر مي‌گذرد. محصولات کشاورزي شهرستان رامشير عبارت‌اند از جو، گندم، صيفي‌جات و اماکن ديدني آن امامزاده سيد هاشم -موضيف مير عبداله-باغ مستوفي-سد انحرافي رامشير-پارک ساحلي امامزاده سيد علوان هستند.

نام مستعار رامشير خلف آباد است که اين شهر توسط مولا خلف مشعشعي احداث گرديد.
جمعیت شهر رامشیر۲۸۰۰۰ نفر است
بهنام بازدید : 618 دوشنبه 12 اردیبهشت 1390 نظرات (0)

 

   روز شنبه 10 ارديبهشت ماه آخرين جلسه هماهنگي ستاد بزرگداشت مقام معلم اداره آموزش و پرورش در دفتر رياست اين اداره بركزار شد.

   در اين جلسه آقاي پ‍ژوهش ضمن گراميداشت ياد و خاطره استاد فرزانه، شهيد مرتضي مطهري و  تقدير از فعاليت هاي صورت گرفته توسط اعضاي ستاد، به همزماني هفته معلم با ايام شهادت حضرت صديقه طاهره(سلام الله عليها) اشاره نمود و خواستار توجه به شأن و منزلت ايام سوگواري شد.

   در ادامه هر يك از اعضاي ستاد ضمن تشريح اقدامات و فعاليت هاي انجام شده در حوزه خود، آخرين هماهنگي هاي لازم بمنظور برگزاري باشكوه مراسم بزرگداشت مقام شامخ معلم بعمل آوردند.

   در پايان جلسه نيز برنامه حضور هر يك از اعضاي ستاد بهمراه يكي از مسئولين اداري شهرستان رامشير جهت شركت در مراسم گراميداشت روز معلم در مدارس مختلف سطح شهر در روز دوشنبه بمنظور تقدير از زحمات فرهنگيان به اعضاي ستاد ابلاغ گرديد.

 
بهنام بازدید : 532 دوشنبه 12 اردیبهشت 1390 نظرات (1)

 

   پنجشنبه گذشته سالن ورزشي نفت رامشير ميزبان اولين اجلاسيه بزرگداشت سردارن و 104 شهيد سرفراز شهرستان رامشير بود.

   اين مراسم با مجريگري مجري توانمند شبكه استاني همدان آقاي تركاشوند و با حضور ميهمانان گرانقدري همچون نماينده محترم ولي فقيه در استان خوزستان حضرت آيت الله موسوي جزايري، نماينده مردم خوزستان در مجلس خبرگان آيت الله شفيعي و نيز خانواده هاي معزز شهدا و ايثارگران، جمعي از مسئولين نهادهاي دولتي شهرستان، سران عشاير و قبايل شهر و روستا و زنان و مردان غيور شهرستان برگزار گرديد.

 

 

   ميهمان ويژه اين برنامه نيز يادگار هشت سال دفاع مقدس، حاج صادق آهنگران بود كه با حنجره خدايي خود، فضاي سال هاي خون و آتش را براي همه حاضرين زنده كرد.

 

   سخنراني حجت الإسلام سلمانپور، آقاي احساني نيا و حاج جاسم مقدم و اجراي تئاتر از ديگر برنامه هاي اين اجلاسيه بود.

 

 

 

 

 

 

 

بهنام بازدید : 1238 یکشنبه 04 اردیبهشت 1390 نظرات (1)

 

بنیانگذار رامشیر (خلف آباد) کیست؟

مشعشعیان در قرن نهم هجری (۸۴۵ق) حکومتی شیعی بر مبنای آموزه ها و تعالیم سید محمد بن فلاح در حویزه پایه ریزی کردند. سید مطلب مشعشعی نواده ی چهارم سید محمد فارغ از دغدغه های قدرت و حکومت و بی آنکه در فکر کسب قدرت باشد، امیری دانشمند و دانش پرور بود. او با فراخواندن علما به حویزه و تأسیس مدرسه ی علوم دینی در آن شهر موجبات تربیت نسل جدیدی از امرای مشعشعی گردید. فرزند او سید خلف و نواده ی او سید علی خان از جمله تربیت یافتگان این دوره هستند که از علمای شیعه محسوب شده و تألیفات ارزشمندی از خود به یادگار گذاشته اند.

سید مطلّب موسوی مشعشعی، پدر سید مبارک خان را باید یکی از علمای برجسته و تأثیرگذارِ اواخرِ قرن دهم هجری نامید. او فرزند سید بدران بن سید فلاح بن سید محسن بن سید محمد مشعشعی است و با چهار پشت به بنیان گذار حکومت مشعشعیان، یعنی سید محمد بن فلاح می رسد. سید مطلّب بدون آن که سودای قدرت و فرمانروایی در سر داشته باشد، به جای وارد شدن در حوزه ی قدرت و منازعات مرتبط به آن، با روی آوردن به اقدامات و فعالیت های فرهنگی، منشأ خدمات شایانی گردید و نام نیکی از خود به جای گذاشت. او جزء معدود موالیِ مشعشعی بود که پدرش سید بدران، برادرش سید سجاد و پسرش سید مبارک، همگی فرمانروا و حاکم بودند، اما او بر اریکه ی قدرت ننشست و به فکر به دست آوردن آن نبود. همین خصلت سید مطلّب سبب گردید تا دوره ی او، عصر طلاییِ مشعشعیان در عرصه ی علم و ادب باشد و پس از آن، علمای چندی از خاندان مشعشعی پا به عرصه ی وجود گذارند.

سید خلف مشعشعی فرزندِ خلفِ سید مطلّب است .وی نه تنها راه و روش پدر را در میل و گرایش به علوم آن روز دنبال کرد؛ بلکه فراتر از او، در این راه آن چنان پیش رفت که یکی از علمای شیعه گردید.۱ او فرزند سید مطلّب، با مادری از بنی تمیم بود و در جوانی در رکاب برادر بزرگ ترش سید مبارک بود. او به همراه برادرش در بسیاری از نبردها، حضور فعال داشت و رشادت ها و دلاوری ها از خود نشان داده بود.۲ علاوه بر شجاعت و مرتبه ی علمی، سید خلف دارای قریحه ی شاعری نیز بود. ریاضت پیشگی و عبادت سید خلف، سبب گردیده بود تا همواره او را در عبادت، مثال بزنند.۳ هم چنین از علاقه ی سید خلف درباره ی عمران و آبادی قریه ها و احیا و آبیاری اراضی، یاد کرده اند؛ کما این که خلف آباد به عنوان یکی از قصبه های مهم مشعشعیان با ابتکار او آباد و به نام او نام گذاری شد ۴

اما آن چه شأن و منزلت علمی سید خلف مشعشعی را بیش از هر چیز برجسته و متجلی می گرداند کتاب های او است، که مزید بر شجاعت، عبادت، علاقه به عمران و آبادانی و قریحه ی شاعری این عالِم بزرگوار است. مجموعه ی آثار گران بهای به جا مانده از سید خلف مشعشعی عبارت از: سیف الشیعة، در حدیث و در طعن دشمنان شیعه؛ برهان شیعه، در اثبات امامت؛ الحجة البالغة، در کلام و هم چنین اثبات امامت؛ فخر الشیعة، در فضایل امام علی علیه السلام ؛ المنهج القویم، در کلام حضرت علی علیه السلام و حق الیقین در سلوک و طریقت می باشند.۵

بعد از سید خلف می بایست از پسر او سید علی، معروف به سید علی خان نام برد؛ او نیز از جمله دانشمندان بزرگ شیعه است. نویسنده ی کتاب ریاض العلماء او را از «اکابر علما» می داند، که به تصوف نیز گرایش داشته است. به اعتقاد او بخش اعظم نوشته های سید نعمت الله [جزایری] شوشتری برگرفته از تألیفات این سید بزرگوار است.۶ علامه محمد بن حسن حّر عاملی نیز او را عالم، فاضل، شاعر و ادیب گرانقدری می داند که در باب اصول و امامت و... ، تألیفاتی از خود به یادگار گذاشته است.۷

م سامی
محمد عتابی _دبیر دبیرستان های رامشیر
پی نوشت:
۱ احمد کسروی، تاریخ پانصد ساله ی خوزستان،، ص ۷۰.
۲ همان، ص ۶۲.
۳ میرزا عبدالله افندی تبریزی، ریاض العلما و حیاض الفضلا، ج ۲، ص ۲۴۷.
۴ محمدعلی رنجبر، مشعشعیان، ماهیت فکری ـ اجتماعی و فرایند تحولات تاریخی، ص ۳۵۰.
۵ افندی تبریزی، همان، ص ۲۴۵.
۶ .همان، ج ۴، ص ۷۷ ـ ۷۸.
۷ ـ شبر، جاسم حسن، تاریخ مشعشعیان ،ص ۱۳۷
منابع ومآخذ:
ـ افندی تبریزی، میرزا عبدالله، ریاض العلما و حیاض الفضلا، ج ۳ (قم، ۱۴۰۱ق).
ـ رنجبر، محمد علی، مشعشعیان، ماهیت فکری ـ اجتماعی و فرآیند تحولات تاریخی ؛تهران، انتشارات آگاه، ۱۳۸۲ .
ـ شبر، جاسم حسن، تاریخ مشعشعیان تهران، چاپ خانه الآداب، ۱۳۸۵ ق / ۱۹۶۵م .
ـ کسروی، احمد، تاریخ پانصد ساله ی خوزستان (تهران، انتشارات گام ـ پایدار، ۱۳۵۶ ش .
مقالات ارسالی به آفتاب
بهنام بازدید : 416 یکشنبه 04 اردیبهشت 1390 نظرات (1)

 

   روایان اخبار و ناقلان آثار و طوطیان شکرشکن شیرین گفتار چنین نقل کرده اند که .... در روزگار پیشین دارالتعلیمی بود به نام « مکتب خانه» که محصلان فوج فوج بدانجا رفتندی و تحصیل حاصل ! کردندی. این مکتب خانه ها اگر چه مدیرانی مدبر داشتند اما گاه بر دست خود محصلان اداره می شدند و آخر

 

سال هر گاه اراده کردندی در حیاط مکتب خانه گرد آمدندی و دست در دست هم عهد ببستندی که باید فلان روز تعطیل کنیم و صد البته چنان می شد که می گفتند.

 

تمثیل

من کان دلیله البوم هداه الی الخرابه۱

   متولیان امر وقتی اوضاع را چنین دیدندی یکان یکان به سوی مکتب خانه ها شتافتندی و یقه مدیران را دو دستی می گرفتند که: أین التلامیذ؟۲

 

   مدیران درمانده و از همه جا مانده ، برای نجات خویش و رهایی ریش از دست این بازرسان انگشت به سوی مدرسان دراز می کردند و درِ تهمت  به سوی آنها باز که: این جماعت مقصرند و لاغیر!!

   مدرسان بخت برگشته هم که هنوز عرق جبینشان خشک نگشته، انگشت به دهان گذاشته ، به جدّ ِ این و آن سوگند همی خوردند که والله وبالله ..ما فریادها زدیم که اینک نه گاه ِ تعطیل است . به فکر فلان و بهمان نیستید لااقل به کتب حجیم الصفحات! رحم همی آورید. اما صد افسوس که این دم گرم ما در آهن سرد آنان اثر نکردی که نکردی.

   و اما بعد.... شما ای متولیان امور و ای دلسوزان ناصبور ! اولاً بروید و آب زسر چشمه ببندید و با چشم باز بنگرید که سبب ترجیح فرار بر قرار چیست که چنین سودای آن، از روز نخست در ذهن محصلان لانه بکردی و دوم اینکه؛ از ملامت و شماتت این مدرسان دست بدارید و دل آنها نگه دارید چون هرچه می کنید بر سر راه خود می نهید:

 

شعر

یکی بر سر شاخ بن می برید         خداوند بستـــان نگه کرد و دید

بگفتا گر این مرد بد می کند        نه با من که با نفس خود می کند ۳

 

والسلام..   

 


 

پی نوشت:

۱-هرکس راهنمایش جغد باشد او را به سوی خرابه ها هدایت می کند.

۲- دانش آموزان کجایند؟

۲- بوستان سعدی

بهنام بازدید : 345 یکشنبه 04 اردیبهشت 1390 نظرات (0)

 

   شاید چراهای زیادی درذهن شما همچون نویسنده این سطور مطرح باشد، پرسش هایی که گاه وبی گاه رخ می نماید وچون پاسخی نمی یابندسؤال های دیگری راباخود درذهن به یادگارمی گذارندوپس ازمدتی برای سرکشی ازکاشته های خوددوباره آفتابی می گردند! پرسش هایی پیرامون دیروز،امروز وفردا سؤالهای که فرد،گروه وجامعه رادربرمی گیرد؛

 

چراکه هرکدام درآن نقشی ایفا می نمایند.پرسش هایی پیرامون عقب ماندگی و پیشرفت، رشدو توسعه همه جانبه.
اینکه چراجوامع دیگرپیش رفتند وماازقافله عقب ماندیم و اینکه  چراهمچون مسافری خسته ،ناامیدو دورمانده ازسرمنزل مقصود تلاش بی نتیجه ای راپی می گیریم؟ گویـی درمسیــری دایره وارگام می زنیم که تلاش وسرعت نفس گیر،مارابه همان نقطه اول دراین دورباطل میرساند.خلل در اقتصاد وفرهنگ ، کاستی ها ونابسامانی های انتقاد آمیزدرحوزه ی علم وفناوری، ورزش وبهداشت و.... همجا حضور دارد ولــذا سؤالهای مکرری درذهن وزبان جـاری می سازد؛که شاه بیت آن دراین پرسش اساسی خلاصه می شود که چرااینچنین؟ به راستی علت چیست وکمبود کجاست؟آیا استعداد وبهره هوشی مردمان این آب وخاک اندک است یابا کمبود منابع وامکانات اولیه مواجه هستیم؟ ماراچه شده است که باوجود  سرزمینی گسترده وتاریخی کهن ازملل تازه به دوران رسیده عقب افتادیم ومردمانی بامنابع وامکانات کمتردرابعاد گوناگون، گوی سبقت ازما ربودندوما انگشت تعجب بردهان گرفته ، شاهد سبقت گرفتن دیگران و عقب افتادگی خود ازقافله هستیم ؟!
این سؤال تاریخی عباس میرزا شاهزاده آگاه قاجارازسفیرفرانسه درایران راباید بارها وبارها از خود بپرسیم که چراملل غرب واخیراَ شرق پیشرفت کردندوما همچنان به گذشته های دور افتخارمی کنیم؟شاید پاسخ به این پرسش قدیمی ومکررآسان به نظر آیدو شایدپاسخ های آماده ای برای آن داشته باشیم . استبداد، استعمار،بی لیاقتی شاهان.اما اغلب این پاسخ ها سؤال های دیگری رادرذهن متبادر می سازد که مسئله را پیچیده ترمی نماید.
باید بدانیم ازگذشته تا کنون پاسخ های مختلفی به این چرای بزرگ داده شده است . ومطرح کنندگان وپاسخ گویان به فراخور زمان ومشرب فکری دراین زمینه قلم فرسایی کرده ویادرمنابر ومجامع بازگو نموده اند. به نظرمی رسد پاسخ های  به این پرسش اساسی راباید دریک عبارت جستجو کردکه همانا بحث شایسته سالاری ونتایج آن است . بررسی تاریخی نشان می دهد انگشت نهادن براین نکته به عنوان معضل وراه حل مسئله درجامعه ما واقعیتی انکارناپذیر است .چراکه هرگاه به این موضوع یعنی انتخاب وبکارگیری شایسته گان درجامعه توجه شده،شاهد پیشرفت چشمگیری درابعاد گوناگون بوده ایم .کماینکه شواهدتاریخی یکی ازعلل اساسی سقوط حکومت ها وعقب گرددرابعادگوناگون راناشی ازبی توجهی به شایسته ســـالاری می دانند.به منظور خودداری ازپیوند موضوع به گذشته های دور واطاله کلام به چند شاهد تاریخی اکتفا می کنیم؛
 یکی ازعلل اصلی پیشرفت وموفقیت حکومت سلجوقی در دوره ملکشاه درایران،بکارگیری واستفاده ازتوانایی های مرد شایسته ای به نام خواجه نظام الملک توسی است؛مردی که علم وسیاست راباهم درآمیخت ومحصول آن قدرت وپیشرفت سیاسی –اجتماعی ایران دوران سلجوقی است .به طوریکه هنوزآثارآن شکوفایی رادرآثار معماری وعلمی   می بینیم. ویااینکه علت شکوفایی وپیشرفت جامعه دردوره ی صفوی به ویژه دردوران شاه عباس ،توجه برخی شاهان صفوی به فرایند پراهمیت شایسته سلاری است.بطوریکه مورخان ،جامعه آن روز راجامعه فضیلت سالارنامیده اند(1) ازجهت دیگرعلت اساسی سقوط حکومت ها وعقب ماندگی جوامع  بی توجهی به این اصل مهم است؛
گویند ازمحمدبن طاهرآخرین امیرسلسله طاهریان علت زوال حکومت خاندانش راپرسیدند،گفت:.... واگذاری منصب های عالی به غیراهل .همین معنی قاضی صاعدنیشابوری خطاب به طغرل سلجوقی اظهارداشتکه ؛ «زوال دولتها بزرگ وخاندانهای قدیم به این علت است که ایشان کارهای بزرگ رابه مردم اراذل وادانی(نالایق) می دادند وآنها ازعهده برنمی آمدند.»(2)دراین رابطه نبی مکرم اسلام (ص) هشدار داده است که؛«وقتی کاربه دست نااهلان سپارندمنتظر رستاخیز باشید.»(3)  و «هرکس فردی را برده تن ریاست دهد وبداندکه میان آنها کسی هست که ازاوبرتراست باخداوپیغمبر وگروه مسلمانان تقلب کرده است .»(4)
آری ،چه دیروزو  امروزو یا فرداهای آینده بکارگیری افراد براساس منافع کوتاه مدت باندی وگروهی وحزبی وبی توجهی به شایستگی تقلب درکار جامعه است وتقلب درهرکاری نتایج خاص خودراداردلذابه جرأت علت ا وضاع این چنینی رابایددرتقلب درامرتوجه و بکارگیری شایستگان دانست. وتاامت دراین وادی گام می نهدهرروزازسرمنزل دورتر خواهندشد.پیامبر اسلام (ص) می فرماید:«امتی نبوده ونیست که حکومت خویش رابه فردی سپردکه درمیان امت فردی داناتر ازاوباشدوسرنوشت آن امت همچنان به پستی نگرایدمگرازآنچه کرده اند برگردند.»(5)
بدیهی است هراندازه درمیان ملتی شایسته سالاری صورت عیان به خودگیردامردین ودنیای آنها سروسامان یبشتری خواهد داشت.


پی نوشت ها:
1-سیوری ،راجر:ایران عصرصفوی ،ترجمه کامبیز عزیزی،انتشارات  مرکز1372ص 180
2-حکیمی،محمود:هزارویک حکایت تاریخی(1) ،انتشارات قلم،1373 ،ص 44
3-نهج الفصاحه،ترجمه ابوالقاسم پاینده،انتشارات جاویدان ، 1361، ص 48
4-پیشین؛ ص 207
5-تاریخ سیاسی صدراسلام به روایت سلیم بن قیس و.... ترجمه وتدوین محمودرضاافتخارزاده،انتشارات رسالت قلم،1377ص 155

بهنام بازدید : 328 دوشنبه 29 فروردین 1390 نظرات (1)

 

  صلوات الله و صلوات ملائکة و حملة عرشه و جمیع خلقه

  علی الجوهرة القدسیة فی تعین الانسیة،

  بضعة الحقیقة النبویة،

  مطلع الانوارالعلویّة،

  عین عیون الاسرار الفاطمیّة،

 ثمرة شجرةالیقین،سیّدةنساء العالمین

 المعروفة بالقدر،المجهولة بالقدر،

 قرّة عین الرسول،الزّهراء البتول

 {و علی ابیها و بعلها و اولادها المعصومین صلوات الله علیهم اجمعین}

 

                                                   شرح المناقب، ابن عربی،ص ۱۷۱

 

چه تعبیری خدا در نقطه دارد،

که تفسیری جدا هر نقطه دارد،

 به تعدادبهار عمر زهرا(سلام الله علیها) همین اندازه کوثر نقطه دارد،

(سوره ی کوثر ۱۸ نقطه دارد).

ایام شهادت حضرت فاطمه (سلام الله علیها) بر فاطمیون تسلیت باد.

بهنام بازدید : 696 یکشنبه 21 فروردین 1390 نظرات (2)

   روز دوشنبه به مناسبت فرا رسيدن سال نو و عيد باستاني نوروز،كانون فرهنگي تربيتي حضرت امام خميني(ره) جشنواره سفره هفت سين را برگزار كردند. در اين جشنواره دانش آموزان سه مقطع در قالب گروه هاي چند نفره، هنر خود را در سفره آرايي هفت سين به نمايش گذاشتند.

 

   در پايان و پس از بازديد آقايان رحيمي، راشدي، عباسي و موسوي پاك، به بهترين سفره هفت سين هدايايي تعلق گرفت.

 

 

 

 

تعداد صفحات : 10

درباره ما
سلام بهنام شریفي26ساله ازاستان خوزستان شهرستان رامشیر هستم. در صورت علاقه مي توانيد در اين وبلاگ مطالب زيبا و عكس هاي ديدني خود را درج نماييد.
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • نظرسنجی
    از وبلاگ رامشیر بی درد سر راضی هستید؟
    از کدام مطلب خوشتان می آید؟
    از کدام شهرستان هستید؟
    * بخش طنز*

     آخری هم می شود ‌دروازه بان!

     

    یاد آن روزی که بودم اولی 

     ناز و طناز و عزیز و فلفلی

    شاه خانه بودم و با داد و دود

    هرچه را می خواستم آماده بود

    وای از آن روزی که آمد دومی

     نق نقو و بدادا و قم قمی

    من وزیر گشتم و افتادم زجاه

     دومی به جای من گردید شاه

    تا به خود آیم و خود داری کنم

    سومی آمد و او شد خواهرم

    دختری زیبا و خوشرو مثل ماه 

    من و داداشم کشیدیم سوز و آه

    جای سبزی و نشاط و خرمی

     سر رسید از گَرد راه چهارمی

    دیگر آن خانه برایم تنگ شد

    سبزی و گل در نگاهم سنگ شد

    داشتم می کردم عادت ناگهان

     پنجمی هم پانهاد بر این جهان

    بهر سوختن پنج تن کافی نبود

     ششمی هیزم شد و ما مثل دود

    ناصر و منصور و شهناز و شهین

    احمد وفرهاد وهفتم مهین

    خانه مان گردید در هم بر همی

    سه قلو شد هشتمی و نهمی و دهمی

    ای امان و ای امان و ای امان

    ای امان از دست بابا و مامان

    مادرم شد بار دیگر حامله

    این که آید تیم فوتبال کامله

    ناصر و منصور و شهناز و شهین

     احمد و فرهاد و عباس و مهین

    علیمردان گل و معصومه جان 

     آخری هم می شود دروازبان 

    رامشیر بی درد سر

    به وبلاگ خودتان خوش آمدید.

    *بخش مذهبی*

    حضرت رسول اکرم(ص):

    در طلب دنیا معتدل باشید وحرص نزنید،زیرا به هر کس هر چه قسمت اوست می رسد.

    *بخش مذهبی*
    حضرت رسول اکرم (ص) :

    بهترين كارها در نزد خدا نماز به وقت است ، آنگاه نيكي به پدر و مادر ، آنگاه جنگ در راه خدا .
    *بخش مذهبی*
    حضرت رسول اکرم (ص) :

    محبوبترين بندگان در پيش خدا پرهيزگاران گمنامند .
    رامشیر بی درد سر

     لطفا نظرات،پیشنهادات و انتقادات خود را در قسمت نظر دهی وبلاگ قرار دهید.

    با تشکر مدیر وبلاگ

    *بخش طنز*

    یک زن بیشتر نباید گرفت!!!

    دو زن در خانه آوردن خلافست

    زنان را از خود آزردن خلافست

    ز زنها تو سری خوردن خلافست

    ز یک زن بیشتر بردن خلافست

    بلی در عهد سابق بی بهانه

    دو زن می برد هر مردی به خانه

    ولی امروز ، این عهد و زمانه

    ز یک زن بیشتر بردن خلافست

    اگر چه فال بین گفته است در فال

    دو زن در طالعت دیده است رمال

    ولی امسال با این وضع و این حال

    ز یک زن بیشتر بردن خلافست

    ببر یک زن تو در فصل جوانی

    دو زن باشد بلای ناگهانی

    به یک زن کن قناعت تا توانی

    ز یک زن بیشتر بردن خلافست

    زن اول به تو حرمت گذارد

    زن دوم دمار از تو در آرد

    زن سوم به خاکت می سپارد

    ز یک زن بیشتربردن خلافست 

    شعر دفاع مقدس

    می آمدی هر شب به خوابم تو چاک چاک

    با یک لباس خاکی و یک چفیه و پلاک

     

    من می دویدم تا که شاید باورت کنم

    آویز شانه ات بشوم من ،شبیه ساک

     

    این عقده های کودکی یک بغض می شوند

    بغضی ست در گلوی غزل ،یک بغض ابر ناک

     

    بابا فقط یک روز از هر سال مال تو

    مثل درختکاری و روز هوای پاک

     

    اینجا هوای شهر پر از بوی خردل است

    چشمان هرزه گی به رنگ شاخه های تاک

     

    من کوچه ها را در پی نامت دویده ام

    بابا بیا ، که دخترت از گریه شد هلاک

     

    امروز از گروه تفحص خبر رسید

    پیدا شد استخوان پدر  از میان خاک

     

                            شاعره رامشیری : ساجده کرونی

    رمضان کریم

    با سلام و احترام:

    امیدوارم طاعات و عبادات شما مورد قبول درگاه الهی شده باشد.

     

    آمار سایت
  • کل مطالب : 92
  • کل نظرات : 93
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 45
  • آی پی امروز : 12
  • آی پی دیروز : 6
  • بازدید امروز : 53
  • باردید دیروز : 8
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 53
  • بازدید ماه : 413
  • بازدید سال : 2,464
  • بازدید کلی : 98,462
  • کدهای اختصاصی

    


    * بخش طنز *

    به به!به غذای ایرونی اشکنه!!!

    ای خدا ترسم بمیرم ز آرزوی اشکنه

    زرد شد رخساره ام مانند روی اشکنه

    دوست دارم بسکه او را گر بمیرم راستی

    زنده می گردم دوباره من ز بوی اشکنه

    از خوراک "راگو و کتلیت" باشد خوبتر

    تخم مرغی را که اندازند توی اشکنه

    جان به قربان پیاز داغش که داغم زنده کرد

    سرخ رو دیدم که افتادست روی اشکنه

    می کنم بر سوریان شهر من بس افتخار

    گر ببینم خویشتن را روبروی اشکنه

    خط سبز مهوشان را شنبلیله کرد پست

    چون که او باشد در عالم آبروی اشکنه

    کاسه ی ترشی بپای سفره دیدم گفتم این

    هست بی شک و ریا دختر عموی اشکنه

    بخش طنز
    نیمه شب پریشب گشتم دچار کابوس‏
    دیدم به خواب حافظ، توى صف اتوبوس
    ....
    گفتم : سلام خواجه ، گفتا : علیک جانم
    گفتم : کجا روانى ؟ گفتا : خودم ندانم
    ...
    گفتم : بگیر فالى ، گفتا : نمانده حالى
    گفتم : چگونه‏اى ؟ گفت : در بند بى‏خیالى
    ...
    گفتم که : تازه تازه شعر و غزل چه دارى؟
    گفتا که : مى‏سرایم شعر سپید بارى‏
    ...

    گفتم : کجاست لیلى ؟ مشغول دلربایی؟
    گفتا : شده ستاره در فیلم سینمایى
    ....
    گفتم : بگو ز خالش ، آن خال آتش افروز
    گفتا : عمل نموده ، دیروز یا پریروز
    ...
    گفتم : بگو زمویش ، گفتا : که مِش نموده
    گفتم : بگو ز یارش ، گفتا : ولش نموده
    ...
    گفتم : چرا چگونه ؟ عاقل شدست مجنون ؟
    گفتا : شدید گشته معتاد گرد و افیون
    ...
    گفتم : کجاست جمشید ؟ جام جهان نمایش ؟
    گفتا : خریده قسطى تلویزّیون به جایش

    ...‏
    گفتم : بگو ز ساقى ، حالا شده چه کاره‏ ؟
    گفتا : شده پرستار یا منشى اداره

    گفتم : بگو ز زاهد ، آن رهنماى منزل
    گفتا : که دست خود را بردار از سر دل
    ...
    گفتم : ز ساربان گو با کاروان غم‏ها
    گفتا : آژانس دارد با تور دور دنیا
    ...
    گفتم : بکن ز محمل یا از کجاوه یادى
    گفتا : پژو دوو بنز یا گلف تُک مدادى

    گفتم که : قاصدت کو ؟ آن باد صبح شرقى
    گفتا که : جاى خود را داده به فکس برقى
    ...
    گفتم : بیا ز هدهد جوییم راه چاره
    گفتا : به جاى هدهد دیش است و ماهواره
    ...‏
    گفتم : سلام ما را باد صبا کجا برد ؟
    گفتا : به پست داده، آوُرد یا نیاوُرد ؟
    ...
    گفتم : بگو ز مشکِ آهوى دشت زنگى
    گفتا که : ادکلن شد در شیشه‏هاى رنگى
    ...‏
    گفتم : سراغ دارى میخانه‏اى حسابى ؟
    گفتا : آن چه بود از دم گشته چلوکبابى
    ...
    گفتم : بیا دو تایى لب تر کنیم پنهان
    گفتا : نمى‏هراسى از چوب پاسبانان

    گفتم : شراب نابى تو دست و پات دارى ؟
    گفتا : به جاش دارم وافور با نگارى‏
    ...
    گفتم : بلند بوده موى تو آن زمانها
    گفتا : به حبس بودم ، از ته زدند آنها
    ...
    گفتم به لحن لاتی : حافظ ما رو گرفتى ؟
    گفتا : ندیده بودم هالو به این خرفتى