کــاربــران گـرامـی بـرای رفتـن بـه وبـلاگ رامشیر بی درد سـر بـر روی آدرس زیـر کـلیـک نمایید!
آدرس وبـلاگـ:
http://behnamseraj5.blogfa.com/
کــاربــران گـرامـی بـرای رفتـن بـه وبـلاگ رامشیر بی درد سـر بـر روی آدرس زیـر کـلیـک نمایید!
آدرس وبـلاگـ:
http://behnamseraj5.blogfa.com/
این نظر توسط التمهید در تاریخ 1394/09/26 و 16:23 دقیقه ارسال شده است | |||
باعرض سلام وخسته نباشید خدمت شما خوش حال می شویم به وب رسمی دارالقرآن المهدی رامشیر سربزنید،نظربدید،به دوستانتون معرفی کنیدوفعالیت کنید |
این نظر توسط التمهید در تاریخ 1394/09/26 و 16:19 دقیقه ارسال شده است | |||
باعرض سلام و خسته نباشیدخدمت شما خوش حال میشویم به و برسمی دارالقرآن المهدی رامشیر سربزنید، نظربدید،به دوستان دیگه معرفی کنیدوهمکاری کنید .
یاعلی |
این نظر توسط هیئت زنجیرزنی محبان اهل بیت رامشیر در تاریخ 1393/06/15 و 17:57 دقیقه ارسال شده است | |||
*********السلام علیک یا علی بن موسی الرضا********
*********السلام علیک یا امام رضــــــــــــــــــــــا******** *********السلام علیک یا امام هشتـــــــــــــــــم******** با سلام ولادت با سعادت امام،علی بن موسی الرضا(ع) بر همگان مبارکباد. منتظر حضور گرمتان هستیم. با تشکر. |
این نظر توسط علیرضا فرزی در تاریخ 1393/02/20 و 10:38 دقیقه ارسال شده است | |||
با سلام وب خوبی دارید موفق باشید
|
این نظر توسط علیرضا در تاریخ 1393/02/20 و 10:23 دقیقه ارسال شده است | |||
با سلام وب قشنگی دارید موفق باشید |
این نظر توسط بانوی شهر در تاریخ 1393/02/05 و 19:10 دقیقه ارسال شده است | |||
سلام وبلاگ خوبی دارید به ما هم سربزنید ما هم رامشیری هستیم منتظریم |
این نظر توسط محمدامین در تاریخ 1392/09/24 و 15:08 دقیقه ارسال شده است | |||
سلام خوبین اگر لطف کنید منو لینک کنید |
این نظر توسط ♥نیـــــــــــــــــــایش♥ در تاریخ 1392/03/14 و 19:36 دقیقه ارسال شده است | |||
وبلاگ خوفی داری.... |
این نظر توسط مرضیه در تاریخ 1391/10/08 و 12:47 دقیقه ارسال شده است | |||
سلام وب قشنگی داری بازم برامون چیزای قشنگی بنویس |
این نظر توسط Simin در تاریخ 1348/10/11 و 13:40 دقیقه ارسال شده است | |||
سلام خوبي؟پيشاپيش سال جديد رو بهت تبريك ميگم و اميدوارم سال جديد سالي پر خير و بركت براي شما باشه و به آرزوهات برسي |
آخری هم می شود دروازه بان!
یاد آن روزی که بودم اولی
ناز و طناز و عزیز و فلفلی
شاه خانه بودم و با داد و دود
هرچه را می خواستم آماده بود
وای از آن روزی که آمد دومی
نق نقو و بدادا و قم قمی
من وزیر گشتم و افتادم زجاه
دومی به جای من گردید شاه
تا به خود آیم و خود داری کنم
سومی آمد و او شد خواهرم
دختری زیبا و خوشرو مثل ماه
من و داداشم کشیدیم سوز و آه
جای سبزی و نشاط و خرمی
سر رسید از گَرد راه چهارمی
دیگر آن خانه برایم تنگ شد
سبزی و گل در نگاهم سنگ شد
داشتم می کردم عادت ناگهان
پنجمی هم پانهاد بر این جهان
بهر سوختن پنج تن کافی نبود
ششمی هیزم شد و ما مثل دود
ناصر و منصور و شهناز و شهین
احمد وفرهاد وهفتم مهین
خانه مان گردید در هم بر همی
سه قلو شد هشتمی و نهمی و دهمی
ای امان و ای امان و ای امان
ای امان از دست بابا و مامان
مادرم شد بار دیگر حامله
این که آید تیم فوتبال کامله
ناصر و منصور و شهناز و شهین
احمد و فرهاد و عباس و مهین
علیمردان گل و معصومه جان
آخری هم می شود دروازبان
به وبلاگ خودتان خوش آمدید.
حضرت رسول اکرم(ص):
در طلب دنیا معتدل باشید وحرص نزنید،زیرا به هر کس هر چه قسمت اوست می رسد.
لطفا نظرات،پیشنهادات و انتقادات خود را در قسمت نظر دهی وبلاگ قرار دهید.
با تشکر مدیر وبلاگ
یک زن بیشتر نباید گرفت!!!
دو زن در خانه آوردن خلافست
زنان را از خود آزردن خلافست
ز زنها تو سری خوردن خلافست
ز یک زن بیشتر بردن خلافست
بلی در عهد سابق بی بهانه
دو زن می برد هر مردی به خانه
ولی امروز ، این عهد و زمانه
ز یک زن بیشتر بردن خلافست
اگر چه فال بین گفته است در فال
دو زن در طالعت دیده است رمال
ولی امسال با این وضع و این حال
ز یک زن بیشتر بردن خلافست
ببر یک زن تو در فصل جوانی
دو زن باشد بلای ناگهانی
به یک زن کن قناعت تا توانی
ز یک زن بیشتر بردن خلافست
زن اول به تو حرمت گذارد
زن دوم دمار از تو در آرد
زن سوم به خاکت می سپارد
ز یک زن بیشتربردن خلافست
می آمدی هر شب به خوابم تو چاک چاک
با یک لباس خاکی و یک چفیه و پلاک
من می دویدم تا که شاید باورت کنم
آویز شانه ات بشوم من ،شبیه ساک
این عقده های کودکی یک بغض می شوند
بغضی ست در گلوی غزل ،یک بغض ابر ناک
بابا فقط یک روز از هر سال مال تو
مثل درختکاری و روز هوای پاک
اینجا هوای شهر پر از بوی خردل است
چشمان هرزه گی به رنگ شاخه های تاک
من کوچه ها را در پی نامت دویده ام
بابا بیا ، که دخترت از گریه شد هلاک
امروز از گروه تفحص خبر رسید
پیدا شد استخوان پدر از میان خاک
شاعره رامشیری : ساجده کرونی
با سلام و احترام:
امیدوارم طاعات و عبادات شما مورد قبول درگاه الهی شده باشد.
به به!به غذای ایرونی اشکنه!!!
ای خدا ترسم بمیرم ز آرزوی اشکنه
زرد شد رخساره ام مانند روی اشکنه
دوست دارم بسکه او را گر بمیرم راستی
زنده می گردم دوباره من ز بوی اشکنه
از خوراک "راگو و کتلیت" باشد خوبتر
تخم مرغی را که اندازند توی اشکنه
جان به قربان پیاز داغش که داغم زنده کرد
سرخ رو دیدم که افتادست روی اشکنه
می کنم بر سوریان شهر من بس افتخار
گر ببینم خویشتن را روبروی اشکنه
خط سبز مهوشان را شنبلیله کرد پست
چون که او باشد در عالم آبروی اشکنه
کاسه ی ترشی بپای سفره دیدم گفتم این
هست بی شک و ریا دختر عموی اشکنه